خویشتن، خویش را فراموش می کند کبیر می گوید، این طوطی بر دیرکی:
چنان یک سگ دیوانه در معبدی شیشه ای
تا سر حد مرگ پارس می کند؛
چنان شیری که شکلی بر دیوار می بیند،
بر تصویر می جهد؛
چنان فیلی فحل
عاجش را به تخته سنگی صیقلی می مالد.
میمون مشتی پر از شیرینی ها دارد
و نمی گذارد از کف برود. پس
از خانه ای به خانه ای ور ور می کند.
چه کسی تو را گرفتار کرده است؟
لامکان
دنبال کنید.
درباره این سایت